ندا فضلی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 20 مهر 1392
بازدید : 1204
نویسنده : آوا فتوحی
شما نمی دانید!
درد دارد
همه ی آن چیزها كه در بندمان كشیده است
حرف دارند با فریادی خسته ولی خموش
گاهی مجبور به سکوت می شویم
گاهی هم فرقی نمی کند
می دانید!
درد دارد
این زمانه بی اعتبار
با دنیای وارونه خو ش خیالی
هیچ وقت بر مدار مدارا نیست
هرچه پاییز بیاید و باز بهار
هیچ فرقی نمی کند
باز همه ی آن چیزها درد دارد
برزخی به خط استوا
رنج می بافد مدام
ما هم هی جرعه جرعه
حسرت می نوشیم
درد را که دیگر نمی توان نوشت
می دانید!
باز فراموش می شویم ....




:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران , ,
:: برچسب‌ها: ندا فضلی , شعر , شاعر , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com